مسافر اربعین

پروازی کوتاه در آسمان پیاده روی اربعین

مسافر اربعین

پروازی کوتاه در آسمان پیاده روی اربعین

مسافر  اربعین

وبلاگی درباره ی پیاده روی اربعین

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین ۹۱» ثبت شده است

سال ۹۱ با چند تا از رفقای شبکه های اجتماعی قرار گذاشتیم که صبحی در حرم حضرت پدر! امام علی(ع) یکدیگر را ملاقات کنیم. بعد از نماز صبح به میثم مهدیار گفتم بیا بریم سر قرار! گفت توی این سرما کسی نمیاد تو هم نرو! من گفتم اگرچه کسی نیاد اما به خاطر اینکه بدقول نشم میرم

نقشه حرم حضرت پدر

رفتم اونجا خیلی سرد بود و سوز بدی می اومد منم هی می رفتم یه سر به همین شماره های ۵و ۶ و ۷و ۸ نقشه بالا می زدم و باز می آمدم می دیدم کسی نیست دوباره به ۵و ۶ پناه می بردم از سرما!

خلاصه آن شب فقط آقا تقی دژاکام و  دوست گرامی شان و شاعر عزیز حامد حجتی را دیدم و اونایی که قرار بود بیان بدقولی کردن! یکی شون البته آمده بود و درهای حرم بسته بوده و راهش نداده بودند به خاطر ازدحام زمان نماز صبح

القصه اینکه حرم خیلی شلوغه قرارهاتون را اونجا نگذارید اونم هنگام نماز!

مسافر
۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


سال ۹۱ که با کاروان تولا رفته بودیم کربلا رفقا شب اول ما را پیچوندن و نیومدن توی مدرسه از سرما بلرزن! صبح که اومدن پاپیچشون شدم که دیشب کجا خوابیدید معلوم شد که شب را منزل یکی از همسایه ها به نام سید حیدر خوابیده اند و حمام هم رفته اند و امشب هم بناست بروند منزل برادر سید حیدر و هیات داشته باشند.گفتم امشب من هم میام

شب مراسم عزاداری مان در مدرسه که تمام شد گفتند سید حیدر در مدرسه منتظرمانه! و ما هم که نای عزاداری برایمان نمانده بود مانده بودیم چه کنیم شرمنده اش نشویم به هر حال گفتیم می رویم زیارت عاشورایی می خوانیم شرمنده نشویم اما رفتن همان و جوگیر شدن و یک عزاداری حسابی هم آنجا کردن همان


به هر حال مراسم که تمام شد سید حیدر آمد و چایی آورد و میوه آورد و شام آورد و ... خلاصه حسابی شرمنده مان کرد. تمام که شد کم کم حس مزاحمت می کردیم که آمد که طبقه بالا را آماده کرده ایم برای شما!

هر چه پتو و رختخواب داشتند و بخاری خودشان را برایمان آوردند و تا زمانی که همه مان در رختخواب نکشیدیم و مطمئن شدند که هیچ چیز نیاز نداریم از آنجا نرفتند!

منزل برادر سید حیدر

مسافر
۲۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر